2007/07/04

روز بزرگ

فردا روز بزرگی‌ست . روز تولد بانوی دوعالم. زنی که سرمشق تمامی انسانها بود.

او غذایش را توی دیگی سفالین، روی اجاق می‌پخت، هنوز تفال ساخته نشده بود.

او هرگز لی‌وایز نپوشید، از او هیچ کاستی دردست نیست. ای کاش ادیسون زودتر بدنیا آمده بود.

نمی‌دانم که آیا او می‌توانست به زیبایی خردادیان برقصد؟

اما می‌دانم که او مادر پدرش بود.(برین تو کف رابطه)

در این دنیایی که پر شده از اسامی‌ای چون بنز، پاناسونیک، سونی، کریستین دیور، من بدنبال فاطیی خویشم.

خدا را شکر که این همه از او می‌دانیم.

(برگرفته از احساسی که در هنگام صحبت مجری تلویزیون به من دست داد)


2007/06/20

زنان

پنج آرزوی من:

۱. آرزو میکنم که در یکی از همین روزهای تاریخ، زمانی برسد که هر چس حقوقی هم‌اندازه‌ی یک گوز داشته باشه.

۲. آرزو میکنم که لوبیا چیتی و آبگوشت و تخم‌مرغ و فلفل (از هر نوعی، الی‌الخصوص دلمه‌ایش) در سبد غذایی هر خانوار قرار بگیره.

۳. آرزو میکنم که تمامی چسها بتونند که با کت‌وشلوار وارد یک مجلس بشوند.

۴.آرزو می‌کنم که دیگه هیچ انی نتونه ما رو در دوران جنین بودنمان دو تکه بکنه.

۵. آرزو می‌کنم یک شیوه‌ی چهره‌نگاری برای چس‌ها کشف بشه، تا ما ها بتونیم همدیگرو تشخیص بدیم.

2007/06/14

تر نزن عزیزم

می خوام همین جا از مادرم تشکر ویژه داشته باشم که در تر زدن به وسائل شخصی من اصلا تامل و استخاره نمیکنه !

من یک حوله نارنجی کوچولو دارم که برای صورتم استفاده میکنم (آره ! من سوسولم)الان که داشتم صورتم را باهاش خشک میکردم دیدم بوی ماهی میده و یکذره هم خونابه بهش چسبیده .رفتم به مامانم میگم این چرا اینطوریه؟! میگه تلفن زنگ زد دیدم حوله آشپز خونه نیست با این دستم رو خشک کردم٬ بعداز ظهر شورتهای بچه ها رو میندازم توی ماشین تو هم حولت رو بنداز!

میگن هر چیزی علتی داره.این جوشهای عفونی که موقع ترکوندنشون می پاچند به آیینه معلوم شد از کجا میان!

2007/06/11

انقلاب

انقلاب چس، انفجار کون بود.

2007/05/17

ضرب المثل ایرانی اصیل

جون من تا حالا این ضرب المثل رو شنیدی؟

اگه مرده گوزید ٬ جلوش برین!

زمان استعمال : اگه یک آدمی پرو بازی در آورد همچین حالش رو بگیر که سر جاش بشینه

این جمله خدا است ٬ خدا....

!


2007/05/10

آرزوهای مخ گوزیده

مرسی داش جالبات .جبران کنیم برات. آرزوهای اینجانب:

۱- وقتی یکی میگه دست راست یا چپت را ببر بالا٬ فکر نکنم و سریع بدونم کدوم دست رو میگه.

۲- بتونم تست بزنم.

۳- اسم شوهر یکی از دوستهامون رو یاد بگیرم تا وقتی میخوام اسمش رو بگم انقدر پرت و پلا نگم.

۴- انقدر عمیق خوابم نبره که دستم به خاطر اینکه کنار شوفاژ مونده تاول بزنه و با دستکش برم حموم و با جدیت برای معلولین دعا کنم.

۵-بی بی ان چهره کمی دکارت بشه و هر کی هر چی میگه با چشمانی مشتاق باور نکنه.

۶- وقتی بی بی ان چهره سوار تاکسی یا اتوبوس میشه سلام نکنه!

۷- وقتی در فریزر رو باز میکنم ٬نگم: چه سرده!

2007/05/09

سعدی جان

چاکریم خدای را عزوجل که طاعتش موجب نعمت است و به شکر اندرش مزید نعمت٬ پس هر زیری که بر آید ممد حیات است و مفرح ذات!

2007/04/30

داستان خواب من

ای بابا.ساعت ۹ من دارم از خواب میمیرم.ساعت بدنم تنظیم نمیشه!من نمیخوام بخوابم وگرنه یخ می زنم!

2007/04/28

بمیرم

پست قبلیم چند ساعت پیش بود که موقع نوشتن سرم میخورد به کیبورد از خواب .حالا تو رو جون عزیزاتون بیاد کتکم بزنید من بخوابم!من الان کاملا بیدارم.ای که گه گیجه گرفتم! چی میگه این ساعت بدن؟!

نشادر درمانی

هر روز به محسناتم اضافه میشه. تازگیها یه مرگیم شده.شب ساعت ۹ خوابم صبح ساعت ۴ چشام باز باز میشه(حالا خیلی ایران رو دوست دارم٬صبح ها هم زود چشم به جمالش روشن میشه)الان نیم ساعت که از ۹ گذشته و من دارم با نشادر درمانی سعی میکنم خوابم رو تنظیم کنم.

پارادکس تناسلی جونم کجایی ای رفیق تا با هم چرت و پرت بگیم.این هم سرنوشت کسی که دوست باهوش و سرمشغول داره دیگه.

2007/04/27

درس زندگی

امروز رفته بودیم با دوستان کوه خارج از شهر. تمام طبیعت بی جان و با جان یک طرف٬ این صحنه ای که می خوام تعریف کنم یک طرف.ما تو ماشین نشسته بودیم و داشتیم بر میگشتیم دیدیم از جلو ۲ تا الاغ دارن میدوند و جلویی لگد میزنه تو صورت الاغ پشتیه٬ همینجوری الاغ جلویی تو صورت الاغ پشتیه میزد تا در یک فرصت عالی الاغ پشتی متصل شد به الاغ جلویی اون هم از پشت.(بهار دیگه) من تا حالا جفت گیری الاغ رو ندیده بودم باحال بود اما پشت کار الاغ نر برام تحسبن برانگیز بود که این همه تو صورتش لگد خورد اما هدفمند ادامه داد.و من از یک الاغ درس عبرت گرفتم که در زندگی باید جدی بود و دنبال هدف دوید.

فکر کنم اگه لباس الاغ بپوشیم و بریم تو خیابون آزاد باشیم٬کسی که به این الاغ ها توجهی نکرد!

2007/04/26

گامی موثر

بعد از ظهری خیلی اضطراب داشتم ٬ هی فکر میکردم چی شده؟نکنه حس ششم دار شدم خودم خبر ندارم و الان یک گوشه دنیا لنگ و پاچه های آدمها بر اثر یک طوفان به هم گره خورده و یکی داره با روده یکی دیکه کوکو درست میکنه و با چشمان بینوا و معصوم کودکان تیله بازی میشه؟(توجه داشته باشید که من هم فکر های خشنی دارم و ممکنه با تفنگ برم آدم بکشم٬اگه یک روزی تصویرم رو از شبکه سحر دیدید تعجب نکنید)

خلاصه بعد از کلی اضطراب و کلافگی ٬ تصادفا رفتم دستشویی و گلاب گلاب تر تر تر٬گلاب گلاب تر تر تر.....

اضطرابم رفع شد!کجایند این محققان علوم و روان...

2007/04/25

تحقیق بیشتر

تحقیقات نشون داده که یک سوم از عمر آدمها تو اطاق خواب هاشون میگذره.من پایه برای تحقیقات بیشتر هم هستم!

2007/04/23

افلیج

من یک پسر عمه دارم که فلجه. هر روز صبح که از خواب بیدار میشه، وقتی میره رو ویلچر بشینه کلی دلم براش می‌سوزه. تا حالا دیدی که یه چس بره رو ویلچر؟ من هنوز نمیدونم که چه جوری خودش رو روی ویلچر نگه میداره. ما چسهای سالم هم نمیتونیم خودمون رو یه جا بند کنیم، چه برسه به چسهای افلیج.

قراره که سازمان چسهای متحد یه گروه حمایت از سکس نرمال در انسان‌ها تشکیل بده. کل مذاکراتش رو هم با سازمان ملل متحد آدم‌ها انجام دادیم. آخه فکر کنید وقتی که شما دارید از طرق نامعمول حال و حول میکنید و در همون حین، اون بانوی متعهد می‌چسه، این بچه چس که هنوز ضعیفه در برخورد با اون آلت قدر، چه آسیب‌های روحی و جسمی‌ای می‌بینی؟

2007/04/20

دنیای متضاد

دکی جون!محاسن یک چیزرو میگی٬خوب معایبش رو هم بگو دیگه! مثلا همین اسفناج.گفتن آهن داره٬ استخونها رو بتون ریزی میکنه٬ ال میشی٬بل میشی٬ريیس جمهور میشی.....یک کلام نگفتن اگه ۳ روز پشت سر هم بخوری سردیت میکنه٬گلاب به روت هی تر تر...حالا خوبه دم دستشویی رو مین گذاری کردم؟!پاهام کبود شد بس که سر خلا نشستم.

2007/04/19

آب دونی

مملکت به گه نشسته یعنی ایران.رفتم آب کوفت کنم دیدم آب قطع.۲ ساعت پای تلفن بی صاب نشستم شماره امداد بی پدر آب دونی رو گرفتم.میگم:ای بر پدرتون لعنت آب چرا قطع؟میگه: مخازنمون دچار اشکال شده حداقل تا ۱۱ آب ندارید.حالا الان ساعت چنده؟ای که کلا بی آب بمونید زناتون تف هم تو صورتتون نندازن با این سیستم اداره مملکت .مملکت که نه٬قبرستون بهتر.باز اونجا یکی با آفتابه و پیت حلبی آب سر قبرها میریزه

2007/04/18

دلداری از آخر

یه خاله دارم که فوق لیسانس روانشناسیه.یه اتفاقی تو خونمون افتاده بود که مثلا ناگوار بود.با صدای نالان و دلسوزانه زنگ زد و بهم گفت: ناراحت نباش٬ همه که نباید راحت باشن تو همین خرابه ها دنبال زندگی بگرد.راستی یه موقع به دخترم تو این روزها حرف نزنی٬ امتحانهای ترم فوق لیسانسش شروع شده استرس میگیره!کاری نداری خاله جون؟خداحافظ.

2007/04/16

معنی فحش

تشکر صمیمانه دارم از ذهن خلاقه یک بچه دبستانی در ساختن فحش. فحش خلاقانه این است: کون بالا تپه٬واستا!!!! دقیقا معنی فحش چیه رو نمیدونم.کون بالای تپه که زشت نمیشه و حتی میشه در موزه هنرهای معاصر کذاشت...شاید هم آدم بی کون منظور باشه که این بد!!!! آخ من چقدر بی تربیتم.خیلی نوشتم ک -و -ن .

2007/04/15

ادم خوبیم!

تو تاکسی نشسته بودم٬خانم بغلیم خوابش برد و لم داده بود بهم. به شوهرش لطف کردم و بیدارش نکردم!

2007/04/14

شورتهای بهداشتی

نزدیک خونمون دارن خونه میسازن.داشتم رد میشدم که میخکوب وار حال کردم.۳ تا شورت رنگی پاچه دار(قرمز٬سبز٬کرم) روی طنابی یود که بین ۲ تا ستون سیمانی بسته شده بود.رنگی بودن شورتها یک طرف٬اینکه کارگرها شورتاشون رو جایی پهن کرده بودن که آفتاب بخوره خیلی باحال بود. و از اون باحالتر دیدن شورت پاچه دار گارگران مشغول به کار بود.ایول ایول..

2007/04/09

دعا

خدایا شوکتم را به هر که میخواهی شوهر ده٬ من بنده خاص توام.

2007/04/07

آروق

چسی که در معده خشمگین شود، آروق میگردد.

یک آروق خونسرد هم چسی ست خشمگین.

به این میگن درهم آمیختگی صفات متضاد، دریکدیگر

2007/04/04

کَک و مک

این خارجی‌ها که صورتشون کَک و مک داره، کونشون هم کَک و مَک داره؟ اونجاشون چی؟ یعنی در کل مثل نون سنگک دون دونند؟

چقدر آره

یکی گفت تو چقدر ...س خلی؟
اینم جوابت،ولی قبل از خوندن بدونید که این یک صحبت بین من و پارادوکس تناسلی جون بود که توی محیط دلنشین چت اتفاق افتاد

چس مشعش: .... oni?
چس مشعش: oni?
پارادوکس تناسلی: are
پارادوکس تناسلی: onam
چس مشعش: ooni?
پارادوکس تناسلی: alan az hamoom oomadam
چس مشعش: manam az hamoon oomadam
چس مشعش: hamoon chi?
چس مشعش: hamoon mahal
پارادوکس تناسلی: ahah
چس مشعش: ke ahoo mar dare
چس مشعش: khob hala ye bar dige ba man tekrar kon
چس مشعش: man manam
چس مشعش: yekam anam
چس مشعش: vali manam
چس مشعش: inam manam
BUZZ!!!
چس مشعش: hal kardi?
پارادوکس تناسلی: 嘿~~笑一個嘛...
پارادوکس تناسلی: are
پارادوکس تناسلی: jeddan hal kardam
پارادوکس تناسلی:
پارادوکس تناسلی: oonghadar haal kardam ke hich orgasmi nemitoone intori be man haal bede
چس مشعش: rasti userename va passworde site ro gerefti
چس مشعش: chi?
چس مشعش: na?
چس مشعش: goh khordan
چس مشعش: poole ma ro bala keshidan?
چس مشعش: mikonameshoon
چس مشعش: jooooooon!
چس مشعش: jooooon!
پارادوکس تناسلی: chi migi to?
چس مشعش: bara ye koon 50000 toman dadim
پارادوکس تناسلی: koskhol shodi nesfe shabi?
چس مشعش: are
چس مشعش: akhe daram .....
چس مشعش: khob,
چس مشعش: khoobi
چس مشعش: ?
پارادوکس تناسلی: are, merc
چس مشعش: khanevade khooban
چس مشعش: ?
پارادوکس تناسلی: zadam in outlook email hamo ro begire

پارادوکس تناسلی: koskesh aslan emshab khat konde!
پارادوکس تناسلی: too in 10 daghighe, faghat 300 KB outlookam download dashte
چس مشعش: abji, manzel, hame khooban?
پارادوکس تناسلی:
پارادوکس تناسلی: bale, hame khooband. merc
پارادوکس تناسلی: shoma khoobid?

چس مشعش: be sakhtemoon salam beresoonid
پارادوکس تناسلی: hatman
چس مشعش: az hojre vo anbar ham kheili tashakor kon
پارادوکس تناسلی: hatman
چس مشعش: rasti man too rah ye karvansara didam, az in 20000 tomani ha bood. age chand shab bekhay takhfif midad. ye rooz ke manzel va hojre va anbar, khoone naboodan, begoo karvansara ro biyarim.
پارادوکس تناسلی: ok
چس مشعش: man az dare aghab, miram too tavilash. to ham mesle bacheye adam boro too yeki az otaghaye jolosh.
چس مشعش: faghat bepa khoonatoon ro be goh nakeshe, in karvansara haye dame rahi hame tooshoon pore mikrobe.
چس مشعش: migan adam aids migire
چس مشعش: vali to vaghti mikhay beri too yeki az otaghash, roo khodet kandom bekesh.
پارادوکس تناسلی: pas to weblog vase chi zadi khoshtip?
پارادوکس تناسلی: nemikhahi az in sher o ver ha too webloget benivisi?


خب ، این یه چشمه اش بود. حالا فهمیدی من چقدر ...س خلم؟

مهمون خارجی

هزاز بار به این بی بی ان چهره و پاردوکس تناسلی گفتم بیاین بریم زبان اشاره یاد بگیریم.حالا خوب شد یه مهمون خارجی داریم ضایع شدم؟!

2007/03/30

سال نو مبارک

چندی زمان برد تا بتونم پُشت کامپیوتر بشینم. می‌دونم که دیره و وقتش نیست، اما «سال نو مبارک».

وای

وای! شلوارهای فاق کوتاه! .... وای!!!!

2007/03/25

آمار

طبق آخرین آمار واصله از مجمع کون‌های ایران، در پایان روز اول فروردین، تعداد ۸۴۲۷۴۳۳۴۵ فقره تولد مشاهده شده که از این تعداد، ۴۳/۷٪ گوز و الباقی چس هستند. برطبق این آمار، میزان ۹۹/۷٪ از این افراد کاملا سالم بوده و هیچ گونه مشکلی نداشته و باقی به علت کم‌وزنی به سرعت مرده‌اند.

این آمار اذعان می‌دارد که میزان زادوولد، نسبت به دوره‌ی مشابه گذشته ۲۳٪ رشد و نسبت جمعیت سالم هم ۷۲٪ رشد داشته است.

د‍یروز دفتر سازمان ملل در امور چس‌ها، وضعیت بی‌رویه‌ی چس‌پروری در ایران را به شدت حاد توصیف نموده و نسبت به امکانات رفاهی، تحصیلی و اجتماعی و غیره‌ی آن فرزندان غیور این مرزوبوم ابراز نگرانی کرده است. سخن‌گوی این دفتر در مصاحبه‌ای اختصاصی با چسنا(خبرگزاری رسمی چس‌های ایران)، اعلام داشت « با هماهنگی‌هایی که با شورای امنیت داشته‌ایم، امید این می‌رود که با تحریم‌های دوماهه‌ی آینده‌، دیگر چیزی برای ایرانیان نماند تا بوسیله‌ی آن به این زادوولد بی‌رویه دست بزنند.» البته او اذعان داشت که تحریم‌ها به گونه‌ای طرح‌ریزی شده که هیچ صدمه‌ای به غشر آسیب‌پذیر وارد نیاورده و تنها اغشار متمول و چس‌پرور را هدف گرفته باشد.

به مناسب تصویب اعمال تحریم‌های غیرمضر!، علیه ایران

2007/03/24

بازنشستگی

در دوران پیری می‌توان نشست و یادی از گدشته نمود. زمانی که هنوز وقتی وارد اتاقی می‌شدی، همه با دستهایی که به سمت دماغشان می‌رفت، غش می‌کردند.

اما حال، .....

اون آدم، اون‌ور اتاق، به تخمش هم نیست.

2007/03/21

نوروز

چون ابر به نوروز رخ لاله بشست

برخیز و بجام باده کن عزم درست

کاین سبزه که امروز تماشاگه توست

فردا همه از خاک تو برخواهد رست

تو پرانتز: این عید خیلی ...یری بود. شما میل ندارید؟

2007/03/20

عیدی


باز عید شد و ما لختیم

رفتیم به بابا گفتیم

بابا گفت به چسم، به نیم‌چسم،

برا شب عیدت می‌چسم.

عید نوروز بر تمام چس‌آفرینان عرصه غرور و غیرت مبارک

2007/03/19

برای مخ‌گوزیده

شما می‌تونید تا مرز گوز وارد شوید، ولی تمامی بحث درباره‌ی ما رو، برای خودمون بذار.

وگرنه یه خودمو می‌دم، باد ببردت.


مرگ

وقتی که مرگ می‌رسه،

چه چس باشی، چه آدم.

حالا دیدی که با من فرقی نداری؟

(به مناسبت مرگ زمستان)

خانم جذاب



صبح زنگ زدم به یک آژانس مسافرتی٬ تا تور یک روز پیدا کنم!خانمی که تلفن رو جواب داد مثل آدامس کش می آمد!بهش گفتم شما تور یک روز برگزار میکنید؟گفت: برای کجا؟ گفتم : مثلا نمک آبرود.گفت : ما تور داخلی یک روز نداریم! منم میخواستم بگم: اَِ. چه جالب٬ یک روز میتونید ببرید نیویورک؟! بیخیال شدم٬چون میخواست بازم کش بیاد٬دل و رودم هم میخورد! حالا اگر آدم کشدار حرف بزنه٬ملوستر و جذابتر میشه؟!

2007/03/15

اساس عدالت

همه ما بعضی از گوز و چسهامون رو بیشتر دوست داریم چون تو یه مواقعی بعضیهاشون اساسیتر حال میدند. پس قضیه عدالت کلا کشکیه!

2007/03/14

چهارشنبه سوری

بعد از کلی جروبحث، بچه چس به همراه ننه چس و پاپا چس به خیابانها رفتند تا از روی آتش بپرند و بگویند «H2S تو از من، بوی ژوپ من از تو».

می بینی فرهنگ چسها چه قدر شبیه فرهنگ شماست. حالا برو هی پز بده، بگو من چس نیستم. آخرش که چی؟

2007/03/12

بدون شرح!

یک دختر در مشهد تحت یک عمل جراحی٬ یک غده ۲۵ کیلوگرمی از رحمش خارج میشه! و وقتی ازش پرسیدن که چرا برای مداوا اقدام نکردی؟ گفت: از ترس پدر و برادرانم! و در این مدت لباسهای گشاد می پوشید و بسیار منزوی شده بود! و موارد مشابه در شهرستانهای دیگر هم گزارش شده!

2007/03/06

زاییدن

انسانها پس از یک شهوترانی جنسی متولد میشوند، ولی ما پس از شهوترانی شکمی.

2007/03/04

افتان و خیزان به پیش می روی.چشم به مسیری سخت ناهمگون دوخته ای.ندائی گامهایت را استواری می بخشد.سوسوی چراغی در دور دست امیدت را باز می گرداند.آری امشب تو فاتح توالت بودی و آنکس که باید زیر شلواری آبی زنگاریش را آب بکشد,دگر تو نخواهی بود.

2007/03/03

سوال و جواب

سوال شما: آیا بوش یا پوتین هم تو حمومه خونشون می‌چسن؟

جواب من: پس فکر کردی پسر عمه و نوه خاله‌ی من بی‌پدر و مادرن؟

2007/03/01

بی عدالتی محض

همه روانشناسها بیان میکنند که پایه های زندگی آدم در دوران کودکیه و این دوران نهایت اهمیت را دارد! مثلا پشتکار یه آدم ٬ مربوط میشه به دوران ۱۴ ماهگی تا ۷ سالگی که چقدر نیازها ٬ قولهای داده شده و شادی زندگی تامین شده. حالا من چی کار کنم؟؟؟؟؟

چندش!

تا حالا چند بار تو توالتِ خونه مون دیدم که سوسکها از درزِ چاه رفت و آمد دارند. بزرگیشون کاملا نظرم رو جلب کرده! جدا گوشتی و درشتند! و به این فکرافتادم که مگه ما چی میخوریم که هضم شدش هم ٬ اینهمه قوه داره!

2007/02/28

گام اول

اولین و اساسیترین گام برای موفقیت ٬ متولد شدن است!

تعریف گوز

گوز, چسی ست که سرماخورده!

2007/02/27

سخن نغز

با توجه به وضعیت ایران و جمیع شرایط این سخنان از کیست؟!
مدرسه سوخت چون آتش گرفت.
خیلی از مدرسه های ما بخاری ندارند و ما برای مدرسه های دیگر کولر میخریم.

اینور آب....

امروز برنامه کاریم خیلی شلوغ بود.هوا اینجا عالی شده و من وسط اون شلوغی٬ وقتی از پنجره شرکت بیرون رو نگاه کردم یاد روزهای قبل از عید تو ایران افتادم! یاد عیدی که مادر بزرگ لای قرآن میگذاشت.یاد نقل و نباتهای کاسه های بلوریه پدربزرگ. یاد سفره ۷سینی که مادر بزرگ روی ترمه پهن میکرد و سادگیش عظمت داشت. .
.
.
.
.
.
.
.
طی یک تحقیق معلوم شده مادربزرگ و پدر بزرگ آدمهای این طرف آب خلاقتر از مادر بزرگ و پدر بزرگ آدمهای اونطرف آب اند ٬لااقل خیلی هاشون خاطره نداشتن را به جا گذاشتند.

2007/02/26

جی ....جول

جیجیلی جی جول چوب تو کون احمد چپول

2007/02/23

بی بی مورد نظر به دلیل پاره ای پارادکسات فلسفی و متاثر از تشعشعات چس وار,در حال گوزیدگی مخ می باشد.در صورت فوران دلتنگی برای بی بی ان چهره می توانید در آینه نگاهی بیندازید.

2007/02/19

سازمان ملل


خواهش میکنم! به نظرم نشان دادن افکار یک گورخر میتواند صلح را در جهان گسترش دهد!بیایید مانند این گورخر با صفا باشیم...

جهان هستی

دانشمندان متوجه شدند که تربچه به خاطرداشتن آنتی اکسیدان در بهبود سرطان نقش دارد.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
توچی؟!

2007/02/18

فقط می‌خندید

وقتی زیپ شلوارم رو کشید پایین، اول ساکت موند و چشماش قفل شده بود بین پاهام. بعد یهو زد زیر خنده. منم کم کم خندم گرفت. صدای خندمون همش بیشتر می‌شد. از فرط خنده با مشت می‌زد روی میز. منشی کنجکاو اومد تو که ببینه چی شده. تا چشمش افتاد به من، اون هم زد زیر خنده. هر ۳ تا باهم خندیدیم. بلند بلند.

موقع خدافظی ازم پول ویزیت هم نگرفت. فقط می‌خندید!

ملاقات

چه قدر با من ملاقات میکنی؟

خیلی زیاد؟

اگه آره, بهتره شیوه ی غذا خوردنت رو عوض کنی.

2007/02/17

وان حمام

تو، وقتی در وان حمام

درااااااااااااااااااز مــیـــــکــــــــــــــــشــــــــی،

آرام میگیری.


من، در وان

دراز نمیکشم. آرام هم نمیگیرم. چون، فقط اینجا میتوانم صدایم را به گوش جهانیان برسانم.

حیف،فقط در آن لحظات، میتوانم قُل قُل کنم.



O

oooooO o o o o.

2007/02/16

قاصر از یبان احساس


شوهر به زن:
شام نداریم؟
زن به شوهر:
ساعت ۱۰.۳۰ همونجایی که بودی می خواستی شام بخوری...
شوهر به زن با لبخند و ابروی بالا :
اتفاقا چه شامی هم حاضر بود!!!!!

تحقیقات طالبانی

تحقیقات طالبانی دانشمندان در زمینه صید میگو به اینجا رسید که برای افزایش و ارزونی میگو باید یک چشم میگوهای ماده رو کور کرد! وقتی چشم میگوی ماده از طرق : سوزانده شدن یا گره زدن یا از پایه در آوردن کور شد میگوی ماده تعادل هورمونیش رو از دست میده و تخمدان هاش زودتر میرسه!!!!!!!!!!

کنکور

دخترک به زمین و زمان فحش می داد. فکر میکرد بدبخت ترین فرد دنیاست. از نظر او، ورودش به دانشگاه و عبور از میله های اطراف آن به سمت داخل، وابسته به شانس او در روز کنکور بود.
خوش به حال او؛ لااقل، شانس او در وجود خودش است.
من چه بگویم که عبورم از میله های دانشگاه ، وابسته به جهت وزش باد است.

2007/02/15

عشق

از پنجره به آسمان نگاه می‌کنم.

باران عشق در این گرمای زمستانی در حال باریدن است. ولی من غمگین هستم. خانواده ام مرا از عشق واقعی‌ام دور کرده‌اند.

آه, آری. من عاشق چس یک کلاغ گشته‌ام. ولی در خانواده‌ی ما همه با چس انسانها وصلت می‌کنند.

از پنجره به آسمان نگاه می‌کنم.

همسر رویایی‌ام در اوج آسمان‌ها, پشت یک کلاغ, آرام آرام محو می‌شود و من اینجا در درون زمین, زیر یک انسان, می‌پوسم.

(به مناسبت روز ولنتاین)

2007/02/14

واگرایی

ذرات نهادم دارد ازهم میپاشد. واگرایی را در عمق وجودم حس میکنم. امیدوارم، آن بخش از درونم که پست قبلی ی مرا گذاشته بود،  امروز در ریه های یک ثروتمند باشد.
ما مولکولهایی که پست امروز را میگذاریم، از اینجا خوشمان می آید. میخواهیم همینجا بمانیم.
اما....
بااااااااااااااد در حال وزیدن است.

2007/02/13

تولدم

در ابتدا زن فکر کرد زاییدن همین است. ولی خداوند گفت: احمق جون، چسیدی.
من بدنیا آمدم

2007/02/11

زندگی روان است!

شوهر به زن: سر عروسی این ۲ تا پسر همکاری کن! به توچه چه انتخابی دارن؟ منم سر عروسی دخترت داد و بیداد راه میندازما!!!!
نکات: شوهر دارای ۳ لیسانس و تحصیل کرده در انگلستان است! بچه های مطروحه همه از یک زوج واحد می باشند! شوهر ۶۳ ساله عاشق زن ۴۵ ساله دیگر که ۳ تا دختر دارد نیز می باشد . وی اصلا تصمیم ندارد که بمیرد و افشرده گل سرخ از نان شب هم برای او واجب تر است! وی مقاوم در برابر هر گونه جهل و نادانی است و مذهب را برای رواج دادن خرافات و اینا محکوم کرده و برای فال گرفتن فقط نزد یه خانومی میرود که از امریکا می آیند تا این خانم برایشان فال بگیرد! زن مذکور با فامیل دقبق فال میگیرد و دهنه شوهر باز می مانند از مهارته این خانم و زیبایی آن زن ۴۵ ساله!

ژله جیش

بعد از ۵۳ دقیقه صحبت کردن و سعی در توضیح مسئله به طور منطقی و ریشه یابی و تلاش برای حلش به من میگه شب تو یه ظرف جیش کن یه قاشق نمک بریز توش بگذار یه گوشه بعد از چند روز یه چیز ژله مانند میاد روش دوباره اگه یه هم بزنی بگذار ۲ روز بمونه اون جیش صاف میشه و میتونی استفادش کنی!حالا طریقه استفاده از جیش چند روز مانده: تو حموم میری چند قطرش رو روی شونه ها و کف سرت میریزی بعد از چند بار تکرار مشکلت حل میشه !اون جش جیش الکی نیست!جیش روحه بزرگمونه که می تونه کمک کنه ! باید در مشکلی که بوسیله جیش حل میشه رید!

تبعید!

تا حالا فکر کردی بدون اینکه دولت بیاد بگیرتت خودت احساس در تبعید شدن داشته باشی؟! من این احساس رو در مورد اینجا دارم!احساس میکنم به این خونه تبعید شدم! خدا هم نمی دونه که من چه بچه خاص هستم!دست خودم نیست من فرق دارم!

خلوت

یه رمزیه بین حال بد و اسهال ۱یه رمزیه بین حال خوب و حال بعد از دستشویی! به این میگن وضعیت واقعی۱هروقت اظطراب دارم اسهال میشم و هر وقت اسهالم اظطراب میگیرم! این خلوت دستشویی خیلی مونسه! حتی ایده مییاد جلو ذهنه آدم!دقت کن که ذهن جلو داره!!!!

2007/02/09


باور کن که زندگی خلاصه ای از همین شادی های کوچک و لحظه ایه.عمرا شادی بزرگ و عمیقی تو زندگی هیچ کسی وجود نداره.پس بیخود خودتو علاف نکن و با همین ریزه میزه ها حال کن.مثلا اینا رو بچسب :
_گوزیدن نرم و گرم در میان یک جمع غریبه
_دستو تا ته توی دماغ کردن به خیال دیده نشدن
_ورور ممنوع رفتن به حساب مثلا تابلو رو ندیدن
_خاله زنکی دست اول کشف کردن
_وسط یک بحث عاشقانه,محکم آروغ زدن
_زیر چشمی یک کون قلمبه رو تماشا کردن
_با یک بحث روشنفکرانه و حساب شده,ته و توی شب اول عروسی دوستت رو در آوردن
_وسط یک آهنگ متال خفن,قر ایرانی در کردن
_خودتو تلپ شام خانوادگی عمه پسر دائی جد خاله ات اینا کردن
_با اعتماد به نفس فرم درخواست دانشگاه هاروارد رو پر کردن
_تا یک خارجی وسط خیابون دیدی,مهتابی زدنو عشوه شتری اومدن
_توی دبیرستان مدیرتو از پشت با دوستت اشتباهی گرفتن و سپس پس گردنی محکی به مدیر نواختن
_تکرار اینکه من دارم یک کار مهم انجام میدم
_یک بار تو زندگیت شاگرد اول شدن و تا آخرعمر به روی همه آوردن
_هر موقع چسیدی سریع برگرد و داداش کوچیکتو چپ چپ نگاه کردن(قافیه ن باید حفظ بشه)
_مثل من پست های دری وری نوشتن(بابا نمک ضدعفونی شده,خیار شور کپک زده)






2007/02/08

مهاجرت

این قوانین مهاجرت استرالیا و کانادا و آمریکا و اروپا و گورستون انقدر سخت و تبعیض آمیزه که خدا هم نمی تونه بگیره!مثلا برای استرالیا جمع امتیازش به ۲ هم نمی رسه ..چون فنی که نخونده!سابقه کاری مرتبط با فنی هم که نداره...جایی هم که نمی تونه بره امتحان تافل یا ایلس بده... جنسیتش هم که معلوم نیست شوهر کنه یا زن بگیره بره! یا حساب بانکی هم که نشنیذیم داشته باشه! فعلا باید همون بالا بمونه!

آب را گل نکنیم


آب را گل نکنیم!
کارگری را مسخره نکنیم!
شاید آن که جان میکاهد بر در توالتی
لیسانس حقوق است!
که آرزو ها دارد!
آب را گل نکنید!
آرایشگری را مسخره نکنیم!
شاید آن که میکاهد از پشمهاتان
نمیداند که در استرالیا رو دست میبرندش!
آب را گل نکنیم!
رشته اول انسانی را انتخاب نکنیم!
سریعا حسرت نخوریم
که چرا من پرستاری و دیگری حقوقی باشد!
شاید آن که حقوقی باشد
نمی داند که حقوقش را باید بپیچد
و
کهنه بچه خارجی در آن بگذارد!
آب را گل نکنیم............

کامبی,کومبا بوبا,مابو بوب بوق.این کلیدی ترین و اصلی ترین جمله قبیله آدم خوارهای استرالیا بود.آخه من در خواست فرار مغزها دادم,امتیازم به این قبیله رسید.گفتن ما فقط علوم انسانی خونده ها رو راه می دیم.مهندسی ها برن کشکشونو پس از سائیدن,بمالن به سر درمستراح.(معنیه اون جمله هم بر حسب اینکه طرفی که قراره خورده بشه مرد باشه یا زن فرق میکنه.اگه طرف مرد باشه معنیش میشه:وایسا نره خر ,می خوام هاپولیت کنم.اما اگه طرف خانم با شخصیت باشه اول یک سافیکس (ه)به کلمه بوق اضافه میکنیم تا با فاعل مفرد مونث هلو مطابق بشه,بعدم ترجمش اینه:هی جیگر,سامانتا فاکس,حبستو بکشم عروسک,این تن بمیره وایسا ما واسه دسر لیست بزنیم.)

2007/02/02

وضعیت

gdffjsonvfd gfiklae fsrtyi jhfghgf ln,jhvhh cxoapqe hftygn !!!!! hgsgfsrdeohfjiu hftjl ssaw lok nbfhg'.hflaqwwep!

موجز و مختصر.شرحی بود بر وضعیته فعلی من و بی بی ان چهره.

2007/02/01

زمین

۲ چیز در ایران رو زمین نمی ماند...یکی جسد(شاید رو زمین بماند) یکی خانمهای با شخصیت (عمری رو زمین بماند)

مرز

از کجا میشه فهمید کسی دلش شکسته یا کونش سوخته؟

آم را

شاهد باش و بین که چه‌گونه می‌خورند، این جماعت دون دمب بلال خام را

شاهد باش و بین که چه‌گونه می‌نویسند، این جماعت دون نام بی‌نام را

شاهد باش و بین که چه‌گونه می‌نوشند، این جماعت دون شراب خام را

شاهد باش و بین که چه‌گونه می‌سازند، این جماعت دیش رو پشت بام را

شاهد باش و بین که چه‌گونه می‌شاشند، این جماعت دون وان حمام را

شاهد باش رو بین که چه‌گونه می‌خورند، این جماعت دون سود سهام را


بهش می گم آخه این چه کاریه که هر سال به اسم نذری دادن این همه غذا بریزی تو شکم یک عده ای که همشون تا خرخره خوردن و اصلا هم برات مهم نباشه که با پولش چند تا آدم بدبخت و بیچا ره رو می شه سرو سامون داد.چشاشو ریز می کنه,یک ابروشم می ده بالا و با یک لحن مطمئن میگه:چه کاری بهتر از اینکه برای امام حسین غذا بدیم.
در همین راستا منم چند تا توصیه بهتر دارم:
1-چه کاری بهتر از اینکه ما به جای توالت رفتن,بکشیم بالا و تف کنیم.
2-چه کاری به تر از اینکه ,12ماه سال عزادارسوم و هفتم وچهلم,14 معصوم باشیم.
3-چه کاری بهتر از اینکه,2500 سال تمدنمونو,رند کنیم 3000 تا,تا محکم تربکوبیم تو سر دنیا.
3-چه کاری بهتر از اینکه ,تند تند,سی دی های ناموسیه همو کپی کنیم.


کار دنیا لا اقل برای من یکی همیشه بر عکسه! اون موقع که دانشجو بودم و آرزوم بود که تعطیلی ها بیافته وسط هفته و سر یک کلاس 3 ساعته,همه تعطیلی ها یا پنج شنبه بود یا جمعه.حالا که مثل آدم اسمموروزهای یکشنبه و سه شنبه یک کلاس خوب و با حال نوشتم,همه تعطیلی های قرن افتاده یکشنبه و سه شنبه.


تفریح خوب و متفاوتی بود برای این نسل غیور انقلاب.غذا گرفتن عاشورا و تاسوعا رو می گم.داداش کوچیکه من شخصا97تاغذا ازیک منطقه جقرافیائی که شمالش به کوچه بالائی و جنوبش به کوچه پائینیمون می رسید گرفت واین یعنی اینکه ما تا یک هفته آینده,روزی 8وعده باید قیمه بخوریم, 2روز اولش قابل تحمله ولی از روز سوم به بعد که این قیمه ها با برنجشمون مثل فرینی لعلاب انداختن و رنگ سیب زمینی هاشونم یک چیزی اون ور قهوه ای شد,اون وقت هر یک قاشقی که سق می زنی 3 تا فحش ملس هم میدی.در طول هفته آینده همه چس لپه ای میدن.

2007/01/31

عنصر هستی

این همه فلاسفه دیفرانسیل هاشون را ثابت نگه داشتن و زخم کون گشادی گرفتن. این همه پیامبران خودشون و قاچ کردن و در اختیار ملت قرار دادن.اینهمه دانشمندان شب تا صبح بار علم (خاک بر سر ا) به دوش کشیدن تا بتونن عنصر هستی رو ‍پیدا کنن.اما تلاشهاشون به گ..رفت!اما امشب عنصر هستی پیدا شد و در آگهی های ضمیمه ایران اعلام کردند که:ای عنصر هستی فرامرز! ای که با گشودن چشمات بها رو نوید دادی تولدت مبارک.

لعنت

لعنت بر پدر و مادر کسی که بدون برنامه ریزی در این مکان بچه میزاید!مخصوصا در سال ۵۷ و ۵۹ واقعا اگه پول نداری کیسه نایلون بکش سرش!

آدم جوگیر!

یه پسر دایی دارم غیر قابل لمس احمقه!می گفت:فیلم جن گیر رو دیدی؟خیلی ترسناکه.دوستم گفت که تو سینما حرفه ای نشون دادن که هنرپیشه اصلی فیلم خودش سر صحنه از ترس غش کرده !

کونه حرفه ای

یه اصطلاح یاد گرفتم که فقط یه انه مصور می تونه باهاش حال نکنه...
فلانی کونش رو میزد زمین و می اومد! استعاره از اینکه فلانی با عجله اومد! حالا چی شده بوده که همچین اصطلاحی ساخته شده؟؟؟ آخه تو چه حالتی آدم هی خودشو بکوبه زمین زودتر میرسه؟مگه اینکه کونه طرف مادرزادی چراخ(چرخ دار) باشه...یا کونه طرف از ما بهترون باشه... یا طرف نفر اول ماراتن کونها شده باشه...یا کونه طرف خالدار باشه...

2007/01/30


و خداوند انسان را آفریدن همی کردندی.گفت:ای بنده در زمین بیاسا و مهندسی بخوان.مباداخرشوی یکی از رشته های تخمی تحیلی علوم انسانی را بخوانی,که اگر این کار را کردندی تا آحر عمر انگشت به کان ماندندی وچون همگان را در دانشگاهای فرنگ راه بدندی,تو را به چیزشان نیز حساب نکردندی.

بخشی از کتاب((گه خوردندی الزیادی فی الزندگانی))

اشتباهه مردن!

وضعیته ان و گه که میگن همینه ها....آدم بمیره هم اشتباهه ! داییم ۲ماهه که فوت کرده ..چند شب اونجا بودم..جدا اشتباه کرد که مرد!!!!!!!!!!!

قهوه هستیم

بسیاری از مفاهیم را می‌توان از طریق متضاد آن‌ها تعریف کرد. تنها آن است که در اطرافش کسی نباشد. سؤال اینجاست، چرا ذکور من، أنوث من را تعریف نمی‌کند؟ اگر ذکور من معرف أنوث من است، پس دگر جنس مرا معرف چیست؟ ار از خود پرسی که مگر این، چند جنس دارد، به تو گویم که سؤالت را بدین سان پرس. هر یک از ما چند جنس داریم؟ کدامین جنسمان غالب است و کدامین خاضع؟ مگر داشتن آلت ذکور، مردانگی را در حد اعلاء نوید می‌دهد؟ پس این‌ همه ترنس یا همجنس‌گرا چه می‌گویند؟ هیچ یک از ما مرد نیستیم و هیچ یک از ما زن نیستیم و هیچ یک از ما ترنس نیستیم و هیچ یک از ما همجنس‌گرا نیستیم. ما فنجانی از قهوه هستیم با شیر و شکر. اگر قهوه‌مان بیشتر باشد، قهوه‌ای هستیم و اگر شیرمان بیشتر باشد سفیدیم و اگر شکرمان بیشتر، شیرینیم.

2007/01/29

یک لحظه درد و .... دنیا عوض می‌شه

می‌دونم که چرا از دیدن شلوار جین، چشمات تنگ می‌شند و خیسی رد اشکت رو روی گوشهٔ گردی دماغت حس می‌کنی. می‌دونم. و می‌دونم که چه‌قدر دوست داشتی مثل من باشی و هر وقت که دوست داشتی، با خیال راحت زیپ شلوار جینت رو با یک حرکت و بدون محاسبه بکشی بالا. می‌دونم. نگران نباش. یه روز نصیب تو هم می‌شه، تمام دردش مال یک لحظه است و بعد .... دنیا برات عوض می‌شه! همه‌چی شکل دیگه‌ای به خودش می‌گیره. دیگه نگران نیستی که وقتی شلوار پارچه‌ای پاته، صبح زود تو خیابون توجه کسی رو جلب کنی. یا دخترهای دبیرستانی نشونت بدند و ریز ریز بخندند. تمامش یک لحظه است و بعدش دنیا برات عوض می‌شه!

2007/01/28

نفر اول کنکور

وقتی تو بینیمو با انگشتی که ناخنش بلنده تمیز میکنم ...خیلی شاد می شم !مخصوصا زمانه چرخوندن و گیر کردنشون به ناخن...اون لحظه یه لذته خاصی داره...من کاملا مخالفم به محتویاتی که میتونه انقدر شادی بده بگن آت و آشغال . دقت کردی که هر چقدر با آرامش بیشتر و با ظرافت انجام می دی چه حالی میده.آهان یه قسمته خوبش اینه که این شادی بخش های گومبولو گیر میکنن به موهایی تو بینی و بیرون نمیان یا آبکین و هی لیز میخورن ولی وقتی بیرون میاد و می چسبونم به زیر تخت یا در و دیوار انگار نفر اوله کنکور شدم.

2007/01/27

بالا بردنه شان

بیاین برای بالا بردن شانه زنه مسلمانه ایرانی بزنیمشون سر میله پرچم نصبشون کنیم بر سر هر کوی و برزنی!

2007/01/26

تفاوت

یکی از تفاوت‌های ابتدایی من با تو اینه که تو می‌تونی روزی صفر الی ۶ وعده غذا بخوری. و بعد از هر وعده، می‌تونی هر کاری دوست داری بکنی. اما من باید روزی ۳ و فقط ۳ بار غذا بخورم. و بعد از هر وعده غذا، باید یک لیوان شربت واکسن فلج اطفال بخورم. اون هم بدون شکر.

عزاداری

تلویزیون رو روشن کردم داشت عزاداری نشون میداد..نوحه سرا با چشمانی گریان گفت: بدنه حسین رو زمین افتاده بود...سرش از بدنش جدا شده بود لباش از تشنگی خشک شده بود اما میگفت زینبم...زینبم. اینا دیگه افتادن به توهمی عزاداری کردن.چند سال بعد حتما یارو میگه حسبن بنزین نداشت ماشینش گیر کرده بود گفت مسیح تو کجایی..مسیح با الاغش میاد یهو یه گودزیلا میاد تو میگه به چه الاغه با شخصیتی با من ازدواج میکنی؟؟؟


میگه: برو در خواست دستیاری استاد بده.می گم:اگه رفتم و بهم نقش دستمال توالت استاد رو دادن و گفتن که اینم یک جور دستیاری از نوع چیز یاری استاده,اون وقت تو می یای حواب بدی؟


خیلی حس عجیبیه!یک چیزی مثل خلسه فلسفی یا گر گرفتن روشن فکری می مونه.حاضری از کون دارت بزنن ولی بهت نگن پاشو.اسهال داشتنو می گم.العلان کلی کون آدمهای یبس سوخته.اما به نظر من یبس بودن خیلی آبرومندانه تر از دیدن قیافه شوک زده آدمهائی که بعد از گلاب گیری تو از توالت درمیان.من شخصا وقتی که هیجان زده میشم یک چیزی ته دلم قارپ می ریزه پائین.حالا فرقی نمی کنه این هیجان افتادن مدنی 6 باشه یا هیجان یک خاله زنکی داغ.من که رابطه هیجان و ریدمان (قافیه درونی رو کف کن)رونفیمیدم.یا هیجانات من ریدمانیه یا ریدمانات همون هیجانات هستن.(به روح شاملو قسم می خورم که اگه ات عربی رو از من بگیرن ,قیافم شبیه اون آدمهای خود شیرینی میشه که آدرس ایمیل استاد رو اشتباهی وارد کردند. )